شعر طنز / آه ای آقا حسن ویران مکن این خانه را
من که از روحانی از روز ازل متشکرم، حال بایستی که از حق خودم هم بگذرم؟
شهروندی محترم، یارانه خور، لاغر، کچل
با دلی خونین و مالین داد می زد در محل:
«من که از روحانی از روز ازل متشکرم
حال بایستی که از حق خودم هم بگذرم؟
آه ای آقا حسن ویران مکن این خانه را
هر چه میگیری بگیر از من بجز یارانه را»
ناگهان آمد ندایی آشنا از پاستور
گفت: «کمتر غر بزن یک لحظه ای یارانه خور
هر که یارانه نگیرد خوش به حالش می شود
خوش به حال هفت پشت اهل و عیالش می شود
زندگی روی خوشی بر او نمایان می کند
بر تنش پیراهن و بر پاش تنبان می کند
موی او بور و دو چشمش رنگ دریا می شود
هر چه را از کودکی گم کرده پیدا می شود
پوستش شاداب خواهد شد دماغش چاق تر
همسرش زیباتر و طبعا خودش قبراق تر
ظرف هفتاد و دو ساعت بچه اش خرخوان شود
گر اجاقش کور باشد فورا او مامان شود
هر چه هم فرزند می زاید شود کلا پسر
دست او دیگر نخواهد ماند هرگز لای در
حال او عالی شود چون حال میمون در فضا
ترش هم هرگز نخواهد کرد او بعد از غذا
مبدع سلول بنیادی و بانک بند ناف
لطف کرده داده از یارانه دیروز انصراف
آن که یارانه نمی گیرد خوشا بر شوکتش
لکه چربی نمی ماند به روی ژاکتش
سرعت اینترنتش فی الفور بالا می رود
دنده ماشین او بی دردسر جا می رود
مشکلاتش کلهم یک هفته ای حل می شود
پشت درب دستشویی کی معطل می شود؟
هست دمپایی در آنجا پیش پاش و خیس نیست
هیکلش هم از جکی چان قابل تشخیص نیست
شخص یارانه بگیر عقلش به کل زایل شود
گر وضو دارد همان موقع وضو باطل شود
هر که یارانه نگیرد هدیه اش آیفون فور است
آنتش توی کویر لوت هم باشد پر است
شر دشمن های او تبدیل خواهد شد به خیر
پست هایش لایک خواهد خورد و خواهد گشت شیر
بانک وامش را به او چندین برابر می دهد
باد نفخش بوی مشک و بوی عنبر می دهد
هم خودش وضعش دگرگون میشود هم همسرش
هم هر آنکس غیر همسر هست گاهی در برش
غیر همسر بنده منظورم فقط اولاد بود
چون شنیدم یک نفر اینجا پی ارشاد بود
الغرض یارانه دارد در پسش صد دردسر
هم ضرر دارد برای معده هم اثنی عشر
هر چه در این باره گفتم می کند دیگر کفاف
باید از یارانه فورا داد ملت انصراف!»
شاعر: سعید طلایی