چندسالی بود که ظهر ها تلوزیون روشن می شد. شبکه سه آنقدر تبلیغ می داد تا
یک صدای دلنشین بیاید و بگوید: در سمت تو ام دلم آرام، قلبم آرام....
مجری جوان و خوش سیمایی با اشعاری از شاعران آیینی برنامه رو شروع می کرد.
همه منتظر بودیم تا کارشناس برنامه بحث امروز رو شروع کنه. مادرم دفتر و قلمش را از زیر میز می آورد و نکات را می نوشت.
کارشناس از خدا می گفت، از اهل بیت می گفت، از زندگی خدایی می گفت. سمت خدا را نشان می داد.
چند سالی بود که منتظر قرار روزانه بودیم. تا به این بهانه هم که شده، حداقل یک صفحه قرآن در روز بخونیم.
دیگر به نکته های قرآنی حاج آقا قرائتی عادت کرده بودیم، به صلوات های حاج آقا فرحزاد، به سبک زندگی حاج آقا ماندگاری.
اگر دکتر رفیعی می رفت، بجایش حجت الاسلام عالی می آمد که به درجه اجتهاد رسیده.
همه چیز حوب بود تا در حرکت به سمت خدا از خط قرمز رد نمی شدیم.
خط قرمزی که باند ثروت و قدرت دور خودش کشیده. خط قرمزی که منافع اونها رو
به خطر می انداخت. خط قرمزی که جلوی تبلیغ شیر مرغ و جان آدمیزاد را در
برنامه کودک می گرفت. خطی که گذر از آن، سودهای کلان بانکی را به چالش
کشیده بود.
سمت خدا تا زمانی هموار بود که به مسئولی انتقاد نشود.
حالا چه شده؟ چرا حرکت به سمت خدا برای برخی گران تمام میشه؟
ما از صدا و سیمای جمهوری اسلامی انتظار داریم راه را برای حرکت در سمت خدا هموار کنه، نه اینکه در مسیرش سنگ بندازه.
ما انتظار داریم اگر همه اینها شایعه است، که نیست، که مصاحبه تهیه کننده
موجود است، ولی اگر شایعه است، با قدرت حمایت کنند و با قاطعیت همه این
مسائل رو رد کنه که ما با قلب آرام در سمت خدا قدم برداریم.
هر اقدامی که از دست شما برمیاد انجام بدید. از تماس با روابط عمومی و اعلام حمایت تا فعالیت در شبکه های اجتماعی.
امضا: میم آزاد.
کمپین حمایتی از برنامه سمت خدا